بسم الله الرحمن الرحیم
آن روزها دروازه ای برای شهادت داشتیم..اما امروز معبری تنگ......
هنوز هم برای شهادت فرصت هست دل را باید صاف کرد.
ذکر مصیبت اهل بیت (ع) به مناسبت هشتمین سالروز شهادت حاج تقی ورکش
جمعه 26 دی 1393
ساعت 19 تا 20
حسینیه دلریش
خیابان جمهوری، بین چهار راه مخبرالدوله و میدان بهارستان، بن بست ممتاز، حسینیه دلریش

آیا اصلا ما همچین چیزی در شریعت داریم؟
فَيَطُولُ أَمَدُهَا حَتَّى يَرْجِعَ عَنْ هَذَا الْأَمْرِ أَكْثَرُ مَنْ يَقُولُ بِهِ فَلَا يَثْبُتُ عَلَيْهِ إِلَّا مَنْ قَوِيَ يَقِينُهُ وَ صَحَّتْ مَعْرِفَتُهُ وَ لَمْ يَجِدْ فِي نَفْسِهِ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْنَا وَ سَلَّمَ لَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ.
مدت زمان غیبت او طولانی خواهد شد تا آنجا که اکثر افراد که قائل به این امر (امامت) هستند از عقیده خود برخواهند گشت و کسی بر این امر ثابت نمی ماند(در زمان غیبت) مگر کسی که :
یقینش را قوی کرده باشد
معرفتش(به امامت) تصحیح کرده باشد
و در خودش نسبت به آنچه ما امر کردیم حرج و تنگی ای نبیند
و تسلیم ما باشد
*راه تقویت یقین عبادت است و یکی از راه های تصحیح معرفت طول مصاحبت با این حضرات است
و راه برای موارد سوم و چهارم؟...
آ.علوی تکلیفی داده بودن مبنی بر اینکه هر طلبه ای چند قصار از نهج البلاغه رو برداره و مفرداتش رو به صورت تفسیر موضوعی روایت به روایت تبیین کنه
این قصار به من افتاد(از دوستانی که ذائقه شون میکشه همچین متونی رو بخونن درخواست میکنم که ایراداتش رو بگن که اصلاح کنم)
النَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا
روایاتی با همین مضمون
مَنْ جَهِلَ عِلْماً عَادَاهُ
الْمَرْءُ عَدُوُّ مَا جَهِلَ ().
الْجَاهِلُ يَسْتَوْحِشُ مِمَّا يَأْنَسُ بِهِ الْحَكِيمُ [الْحَلِيمُ]
جهل چیست؟آیا جهل همان عدم العلم است؟
پس این روایت را باید چکار کنیم؟
... ثُمَّ خَلَقَ الْجَهْلَ مِنَ الْبَحْرِ الْأُجَاجِ الظُّلْمَانِي... یعنی با این تعریف جهل آن چیزی نیست که ما فکر میکنیم اصلا جهل در روایت از معقوله های عدمی تعریف نشده است
بسم الله
جلسه سوم حدیثخوانی هم دو هفته پیش برگزار شد و توانستیم از باب «بَابُ ثُبُوتِ الْكُفْرِ وَ الِارْتِدَادِ بِجُحُودِ بَعْضِ الضَّرُورِيَّاتِ وَ غَيْرِهَا مِمَّا تَقُومُ الْحُجَّةُ فِيهِ بِنَقْلِ الثِّقَات» (باب اثبات کفر و ارتداد با انکار بعضی از ضروریات که با نقل احادیث مطمئن برایشان حجت اقامه شده است.) احادیث خیلی خوبی را بخوانیم!
البته پیش از شروع به خواندن روایات این باب، طبق تکلیف قبلی یکی از رفقا که محمد فدایی باشند، مختصری از روایات باب قبل را که در جلسه قبل نرسیدیم بخوانیم خواندند! که نکتهی مهمش این روایت است:(تمام روایت ها از برنامه جامع الاحادیث نور استخراج شده است)
عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع بُنِيَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ إِقَامِ الصَّلَاةِ وَ إِيتَاءِ الزَّكَاةِ وَ حِجِّ الْبَيْتِ وَ صَوْمِ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ الْوَلَايَةِ لَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ فَجُعِلَ فِي أَرْبَعٍ مِنْهَا رُخْصَةٌ وَ لَمْ يُجْعَلْ فِي الْوَلَايَةِ رُخْصَةٌ مَنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ مَالٌ لَمْ تَكُنْ عَلَيْهِ الزَّكَاةُ وَ مَنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ مَالٌ فَلَيْسَ عَلَيْهِ حَجٌّ وَ مَنْ كَانَ مَرِيضاً صَلَّى قَاعِداً(نشسته) وَ أَفْطَرَ شَهْرَ رَمَضَانَ وَ الْوَلَايَةُ صَحِيحاً كَانَ أَوْ مَرِيضاً أَوْ ذَا مَالٍ أَوْ لَا مَالَ لَهُ فَهِيَ لَازِمَةٌ.
در این جلسه با توجه به تصمیمی که جلسه قبل گرفته شد، از «ابواب مقدمة العبادات» و از «باب وجوب العبادات الخمس: الصلاة والزکوة والصوم والحج والجهاد» شروع کردیم به خواندن و از 39 حدیث این باب 22 حدیث ش را خواندیم.
4 حدیث زیر عصارهی جلسه است:
*زحمت خلاصه را برادر دریکوند کشیده اند
*(تمام احادیث از نرم افزار جامع الاحاذیث نور استخراج شده است)
گزیده ای از روایاتی که خوانده شد در باب اهمیت روایت و روایت خواندن.
(تمام احادیث از نرم افزار جامع الاحاذیث نور استخراج شده است)
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
چند وقته که احساس میکنم باید خیلی بیشتر از این حرفا روایت بخونم. و از قبل ترش احساس میکنم که رفقا رو خیلی کم میبینم. تو ذهنم بود هر موقع یه کم برنامه م باز تر شد یه برنامه ای بریزیم که توش رفقا هم دیگه رو بیشتر ببینن. وقتی این دو تا نیاز با هم جمع شدن به ذهن ناقصم رسید که یه جلسه ای راه اندازی بشه و توش شروع کنیم روایات در یه زمینه رو بخونیم و تا دلتون بخواد روایت و حدیث داریم در زمینه ی این دور هم جمع شدن و ذکر اهل بیت ع تا جایی که در این روایت امام باقر ع حسرت حضور در چنین جلساتی رو میخورن:
وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ مُيَسِّرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَالَ لِي أَ تَخْلُونَ وَ تَتَحَدَّثُونَ وَ تَقُولُونَ مَا شِئْتُمْ فَقُلْتُ إِي وَ اللَّهِ إِنَّا لَنَخْلُو وَ نَتَحَدَّثُ وَ نَقُولُ مَا شِئْنَا فَقَالَ أَمَا وَ اللَّهِ لَوَدِدْتُ أَنِّي مَعَكُمْ فِي بَعْضِ تِلْكَ الْمَوَاطِنِ أَمَا وَ اللَّهِ إِنِّي لَأُحِبُّ رِيحَكُمْ وَ أَرْوَاحَكُمْ وَ إِنَّكُمْ عَلَى دِينِ اللَّهِ وَ دِينِ مَلَائِكَتِهِ فَأَعِينُوا بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ.(کافی ج2)
آیا خلوت میکنید تا در مورد آنچه که دوست دارید گفتگو کنید؟ گفتم:به خدا سوگند خلوت میکنیم و گفتگو میکنیم و آنچه میخواهیم میگوییم
حضرت فرمودند:به خدا سوگند که دوست داشتم در برخی از آن مجالس با شما بودم. به خدا سوگند بوی شما و ارواح شما را دوست دارم و همانا شما بر دین خدایید و دین ملائکه...
همه ی خیر مومن در قضای الهی ست
(برداشت خودم:همه ی خیر ما در آن چیزی است که اتفاق می افتد، مهم انجام وظیفه است)
دنیای حرف تو همین یه جمله خوابیده تا کی بگه ، کی بشنوه ، کی بفهمه
بسم الله الرحمن الرحیم
بهترین وقت برای اینکه آقای روحانی رو به لجن نکشیم
شنبه قبل از نماز ظهر بود که پیامکای سایت حضرت آقا برامون داشت میومد و تو مدرسه به شکل طنز رفقا که همدیگرو میدیدند همینجوری میگفتن آقا سخنرانی داشتن، آقا سخنرانی داشتن ... بعد پیامکای نابجا بودن برخی کارها رو برا همدیگه میخوندیم.
موقع نماز شد و داشتم به این فکر میکردم که خوب شد دیکه الان میتونم برم پیش همه اونایی که استدلال کرده بودم که آقا مخالف مذاکره بودن و با این جملات بذارمشون گوشه رینگ و شیر لجن وا میکنم رو دستگاه دیپلماسی و ...
بعد یاد یه خاطره از فرماندهان دفاع مقدس افتادم(نقل به مضمون):
یکی از رزمنده ها میپره تو قایق فرمانده و با یه حسی میگه که بریم پدرشون و در بیاریم ، تیکه پارشون کنیم.جناب فرمانده که طبعا باید از همچین رزمنده ای که انقدر انرژی داره خوشش بیاد و تحویلش بگیره میگه که پیاده شو، پیاده شو! تو نمیخوای واسه خدا بجنگی میخوای تیکه پاره کنی!
بعد متوجه شدم که من الان دقیقا حال اون موقع اون رزمنده رو دارم، من نمیخواستم کاری که ولی از من میخواد رو انجام بدم بلکه میخواستم از صحبت ولی استفاده کنم تا خودم رو اثبات کنم درحالیکه اگر با دقت بیشتری صحبت های حضرت آقا رو دنبال کنیم متوجه میشیم که ایشون از ما میخوان که حامی دولت باشیم هر چند که انتقاداتمون رو باید مطرح کنیم و نباید از اصول کوتاه اومد.لذا اظهار به تبعیت از ولی مهم نیست بلکه تبعیت از ولی مهم است ، و الان به نظرم ایشون از ما حمایت از رئیس جمهور رو میخوان (+ ایستادگی پای اصول) یعنی اگر انتقادی هم داریم این انتقاد را باید درفضای حمایت از دولت مطرح کنیم واگر انتقادمان واقعا به انگیزه ی حمایت مطرح بشود اثر میکند(انتقادی که از دل بر آید لا جرم بر دل نشیند) لذا ادا هم نمیشه در آورد که مثلا بگیم ما انتقادمون در جهت حمایت ه (که کسی هم نتونه چیزی بگه) ولی در حقیقت قصدمون تخریب باشه.اصلا همه میدونیم دروغ نباید گفت چون دروغممنوع ه!
ضمن اینکه با تذکر یکی از اساتید به این مسئله هم پی بردم که اینکه ما فقط نقدهای سفر آقای روحانی رو بگیم کم انصافی ه.جا داره اینجا از آقای رئیس جمهور ابتدائا عذر خواهی کنم و در ثانی تشکر کنیم به خاطر مواضع خوبی که تو سازمان ملل اتخاذ کردند
بسم الله الرحمن الرحیم
برخی از تیتر های این روز های سایت آقای هاشمی رفسنجانی:
برخی انقلابی ها از ضد انقلاب بدترند!
من امروز از تریبون نماز جمعه اعلام می کنم هر جا که دیدید یک ارگانی، چه انقلابی و چه غیرانقلابی می خواهد برخورد غیرقانونی بکند، این دوست نیست، دشمن است. این خودسری ها حتی اگر به نام انقلابی گری هم باشد کار ضد انقلابی است و چون بنام انقلاب تمام می شود از کار ضدانقلاب بدتر است!
کار عدهّ ای از خودسری گذشته است!
وقتی عده ای با وجود انتقادات صریح رهبری همچنان بکار خود ادامه می دهند نشاندهنده این است که اینها فرآتر از خودسری، سازمان یافته اند و برنامه های خاصی در سر دارند که باید حتما بصورت رسمي محكوم شوند و مورد حمايت قرار نگيرند
قهر با آمریکا ابدی نیست:
ما باید بپذیریم هر کشوری در دنیا، عقاید خودش را دارد و عقاید ما هم پابرجاست. آنجایی که در عمل تضاد پیدا میکنیم، بحث دیگری است امّا اگر با تعامل بشود بسیاری از مشکلات را حل کرد، چرا نکنیم؟
این تیترها و سخنرانی یکی از روحانیون حقیتا دوست داشتنی بهه علاوه ایننکه مدت ها بود که چیزی به وبلاگ اضافه نکرده بودم به علاوه ی یه خورده یرشوت مارا بر آن داشتت که بنویسم: